محل تبلیغات شما

1-یادتونه گفتم یه پولی دستم اومد و من به جای اینکه کنار بذارم برای قسط وام رفتم برای خودم و بچه ها خرید؟ امیدوار بودم این هفته بتونم دوباره پول به دست بیارم ولی متاسفانه پول که دستم نیومد هیچ ده برابرش را از دست دادم.و میترسم چطوری به کاف بگم نه تنها قسط وامو ندارم بدم بلکه از اصل پولت هم از دست دادم.حالا ببینم این هفته چه میکنم

2+انقددددر بدم میاد از این ناله های بعد از تعطیلی.تلگرام میری پر شده از جوک و مسخره بازی راجبه آخرین غروب تعطیلات و اولین روزی که باید بری سر کار و مدرسه و این خزعبلات.اینستاگرام هم همینطور.دیگه عقم میگیره از این تکرار.بسه بابا اهههه.اون وقت تو ژاپن رای گیری کردند که یه هفته تعطیلشون کنن و اسمشو بذارند هفته طلایی.مردمش اعتراض کردند.حالا جالبیش اینه مردم ایران روزای غیر تعطیل هم مث آدم کار نمیکنن که انقدر مینالن

3+سر بحث باز شد وکاف دوباره به مادرم گفت بیا ماهی یه تومن بهت بدیم بچه ها رو نگهدار.اما مادرم ابراز شرمندگی کرد و گفت پیره نمیتونه.به کاف گفتم به فرض که میگفت باشه از کجا میخواستی پولشو بیاری؟گفت تو از فارکس درمیاری دیگه! 

+لامصب فکر کرده فارکس کارخونه پولسازیه  احمق.حالا یه روز که بهش بگم هیچی از اون پول نمونده یا خرج کردیم یا باختم سکته میکنه

4+قراره کاف رو انتقالی بدند.خداکنه بندازنش یه جای دور که حداقل به این بهانه اجاره خونه به این سنگینی از روی دوشمون برداشته بشه

5- برای من آرزوی صبر و تحمل و حوصله کنید خواهش میکنم

+روز قبل عید که مادرم اینجا بود، صاحبخونه بهش سه تا کیوی داده بود.مامانم کلی غر زد که این چرا اینجوری کرد، چقدر گدا بود.گفتم خب خبر نداشته که با تو روبرو میشه، همینجوری سه تا دستش بوده داده بهت.میگفت نه معلومه خیلی گذا و خسیسند.حالا امروز صاحبخونه با یه سینی که یه بشقاب میوه و یه کاسه پر از آجیل و یه کاسه پر از شکلات و گز بود اومد پایین.گفت میخواستم زودتر بیام دیدنت اما نبودی.درصورتیکه وظیفه منه برم دیدنش که بزرگتر ازمنه




مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها