محل تبلیغات شما

خورد و خمیرم 

گوشیو برمیدارم هر چی پایین و بالا میکنم کسیو ندارم بزنگم بهش

میام سراغ وبلاگ.ولی چی بگم؟ غیر از اینکه شماتت بشم.درسته حق دارند ولی شماتت اونا دوای درد من نیست

وای هیچ کاری نمیتونم بکنم.بچه هام گرسنه اند.فلفلی دسشویی داره و من نمیتونم بغلش کنم.

ناچارم زنگ بزنم به مادرم.بگم بیاد این بچه ها رو چندساعتی رسیدگی کنه

دلم میخواد نوازشم کنه،غصمو بخوره، دلش به حال و روزم بسوزه.اما اون بدتر از همه است.قشنگ معلومه کل مسیر یه عالمه جمله آماده کرده واسه سرکوفت من.چی بگم؟ راست میگه اما کاش قبلش به فکر خوب کردن حالم بود وگرنه گوش من از این حرفا پره.

 +چرا تا چاقو رو گذاشت روی گلوم  گفتم نکش منو؟مگه همینو نمیخواستم؟ پس چرا گفتم نکش منو؟؟؟

فرداشاید بچه ها رو بذارم پیش دوستم و برم تقاضای طلاق بدم


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها